محل تبلیغات شما
همه پسته ها خندان و خوشحال بودن . برای همین خیلی راحت باز می شدن. اما یکی از پسته ها اخمو بود . هیچ کس دوست نداشت پسته اخمو رو برداره . وقتی همه پسته ها تموم شدن، پسته اخمو تنها توی ظرف باقی مونده بود. بچه شکمو بلاخره دلش آب شد و پسته اخمو رو برداشت. هر چی بهش نگاه کرد پسته اخمو نخندید. همین طور سفت سفت دهنشو بسته بود. بچه شکمو چند تا لطیفه برای پسته اخمو تعریف کرد اما بازم نخندید . قلقلکش داد. بازم خندش نگرفت.

برنامه های فرهنگی کتابخانه در آبان ماه

معرفی کتاب هد هد سفید

برنامه های فرهنگی کتابخانه در مهر ماه

پسته ,اخمو ,ها ,رو ,شکمو ,سفت ,پسته اخمو ,پسته ها ,اخمو رو ,همه پسته ,بود بچه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یک عاشقانه ی آرام عارف شهید احمد علی نیری